وقتی برای دیگران لقمه بزرگ تر از دهانشان باشی،
آن ها چاره ای ندارند جز آنکه"خردت کنن"تا برایشان اندازه شوی...
پس مراقب معاشرت هایت باش

 تنها یک قانون در احساسات وجود دارد: کسی را که دوستش داریم خوشبخت کنیم.

شارل بودلر

فرهنگ یعنی بپذیریم که قیافه و ظاهر هرکس دوبخش دارد
بخش اول:چیزهایی که انتخاب خودش نیستند و به طور طبیعی به او داده شده اند و نباید مسخره شوند
بخش دوم:چیزهایی که انتخاب خودش هستند و به ما ربطی ندارند

هرگز هرگز هرگز هیچ مردی، هیچ زنی را و هیچ زنی، هیچ مردی را نه عوض کرده و نه درست کرده است .... این تحفه ای که شما مي بينيد ده بیست درصد بدتر مي شود که بهتر نمي شود ..... بنابراین اگر با ده بیست درصد خرابتر شدن، مي توانيد او را بپذیرید، مباركتان باشد ..... اگه نه برويد دنبال كارتان و رهايش كنيد..... قوی کسی است که,
نه منتظر میماند کسی خوشبختش کند،
و نه اجازه میدهد کسی بدبختش کند!!
هر گاه زندگی را جهنم دیدی,
سعی کن پخته از آن بیرون آیی...
سوختن را همه بلدند!!
زندگی هیچ نمیگوید, نشانت میدهد!!
با زندگی قهر نکن... دنیا منت هیچکس را نمیکشد...

هم جنسی

درختها میمیرند؛

عده ای عصا می شوند و دستی را می گیرند ؛

عده ای تبر می شوند بر نسل خویش ؛

عده ای چوب کبریت می شوند برای سوزاندن تبار خود
و.......
عده ای تخته سیاه میشوند برای تعلیم اندیشه ها .
سرنوشت گاهی خودش رقم میخورد ......
....
....
بقول دوستی دیگر :
بعضی آدمها زمانی متوجه حرفها و رفتارهایشان می شوند که:
با هم جنسی از خودشان در بیفتند ...!

اخلاق

يک جمله زيبا از نلسون ماندلا:

نقص يا کمبود زيبايي در چهره يک فرد را؛ اخلاق خوب تکميل ميکند...

اما کمبود يا نبود اخلاق را؛ هيچ چهره ي زيبايي نمي تواند تکميل کند...

پايه و بناي شخصيت انسان ها بر کردارشان ميباشد، و زيباترين شخصيت ها متعلق به خوش اخلاق ترين انسان هاست...

دل ، آلزایمر نمی گیرد

قیصر امین پور چه زیبا گفت :
مگر ﻣﯿﺸﻮﺩ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﺨﺮﯾﺐ ﺭﻭﺡ ﻭ ﻗﻠﺐ ﻭ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﻭ ﺩﻧﯿﺎﯼ ﯾﮏ ﺍﻧﺴﺎﻥ ، 
ﺗﻨﻬﺎ ﯾﮏ کلمه ﺑﮕﻮﯾﯿﻢ :
"ببخشید"
ﻣﮕﺮ ﻣﯿﺸﻮﺩ ﻋﻤﺮﯼ ﺭﺍ ﻫﺪﺭ ﺩﺍﺩ ﻭ ﺧﻮﺷﺒﺨﺘﯽ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺖ 
ﻭ ﺑﺎﺯ ﻫﻢ ﮔﻔﺖ :
" ﺟﺒﺮﺍﻥ ﻣﯿﮑﻨﻢ "
مگر ﻣﯿﺸﻮﺩ ﻏﺮﻭﺭ ﮐﺴﯽ ﺭﺍ ﺟﻠﻮﯼ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺧﺮﺩ ﮐﺮﺩ 
ﻭ ﺑﺎ ﯾﮏ ﮐﻠﻤﻪ ی "ﺑﺒﺨﺸﯿﺪ " ﻏﺮﻭﺭ له ﺷﺪﻩ ﺍﺵ ﺭﺍ ﭘﯿﻮﻧﺪ ﺑﺰﻧﯽ !!؟؟
مگر ﻣﯿﺸﻮﺩ ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩ ﮐﺴﯽ ﺯﻭﺩ ﻗﻀﺎﻭﺕ ﮐﺮﺩ 
ﺍﻣﺎ ﻭﻗﺘﯽ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺧﻮﺩ ﻣﯿﺸﻮﯼ ﺑﮕﻮﺋﯽ :
"ﺑﺒﺨﺸﯿﺪ"
با ﮔﻔﺘﻦ "ﺑﺒﺨﺸﯿﺪ" ﭼﻪ ﭼﯿﺰ ﺭﺍ ﻣﯿﺸﻮﺩ ﺟﺒﺮﺍﻥ ﮐﺮﺩ ؟
چه ﭼﯿﺰﯼ ﺭﺍ ﻣﯿﺸﻮﺩ ﺑﺨﺸﯿﺪ ؟
گاهی ﭼﯿﺰﯼ ﺑﺮﺍﯼ ﺟﺒﺮﺍﻥ ﻧﯿﺴﺖ ....
کاری ﮐﻪ ﺑﺘﻮﺍﻧﺪ ﺍﻧﺪﮐﯽ ﻣﺮﻫﻢ ﺩﺭﺩ ﺑﺎﺷﺪ ، نیست.
گذﺷﺖ ﻫﻢ ﺟﺎﯾﯽ ﻧﺪﺍﺭﺩ ،
ﻭﻗﺘﯽ ﺁﮔﺎﻫﺎﻧﻪ ﻣﯿﺪﺍﻧﯿﻢ 
ﺩﺳﺖ ﺑﻪ ﮐﺸﺘﺎﺭ ﻫﻮﯾﺖ ﻭ ﺷﺨﺼﯿﺖ ﮐﺴﯽ ﻣﯿﺰﻧﯿﻢ ،
انتظار ﺑﺨﺸﺶ ﻫﻢ ﻧﺎﺑﺠﺎﺳﺖ ....
شخصیت ﮐﺴﯽ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺑﺎ ﮔﻔﺘﻦ ﺗﻮﻫﯿﻦ ﺑﻪ ﺁﺷﻮﺏ ﮐﺸﯿﺪﯼ ،
ﺑﺎ ﮔﻔﺘﻦ ﺑﺒﺨﺸﯿﺪ ﺁﺭﺍﻡ نمی ﺷﻮﺩ ...
آدمها را بفهمید ، 
دل ، آلزایمر نمی گیرد ...

مهم نیست شیوه دعا خواندنت چگونه است ...
مهم ان است که درک کنی تا خودت اراده نکنی هیچ عملی انجام نخواهد پذیرفت 

مداد سفید

دلم برای مداد سفید میسوزد.....!!!!‌

ﭘﯿﺮ ﺷﺪﻡ ﺁﺧﺮ ﻧﻔﻬﻤﯿﺪﻡ

ﮐﺎﺭﺑﺮﺩ ﻣﺪﺍﺩ ﺳﻔﯿﺪ ﺗﻮ ﺟﻌﺒﻪ ﻣﺪﺍﺩ ﺭﻧﮕﯽ ﭼﯽ ﺑﻮﺩ؟

ﺷﺎﯾﺪ ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ !!


ﻣﺜﻞ ﺧﯿﻠﯽ ﺍﺯ ﺁﺩﻣﺎ ....

ﺑﻪ ﺟﺮﻡ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﺭﻧﮓ ﻧﺪﺍﺭن ﻭ ﺧﺎﻟصن...

ساعت

«ساعت»،
«زندگیت را»،

به،
«افق»،
آدمهای «ارزان قیمت»، «کوک نکن»،

یا،
«خواب میمانی»، «یا عقب»!

بهشت

عمر زاهد همه طى شد " به تمناى بهشت "

او ندانست که در " ترک تمناست" بهشت

این چه حرفیست که در "عالم بالاست بهشت"

هر کجا وقت خوش افتاد همانجاست بهشت....

دوزخ از تیرگی بخت درون من و توست
دل اگر تیره نباشد همه دنیاست بهشت

صائب تبریزی

تظاهر

میان این همه
"نامردی "
باید شیطان را تحسین کرد که
"دروغ "
نگفت...
جهنم را به جان خرید اما تظاهر به دوست داشتن آدم نکرد...

ﺩﻝ ﺑﺎﺧﺘــــــــــــــــــــــــﻪ

ﺁﻥ ﺭﻭﺯﻫﺎ ﮔﻨﺠﺸﮏ ﺭﺍ ﺭﻧﮓ می ﮑﺮﺩﻧﺪ ﺟﺎﯼ ﻗﻨﺎﺭﯼ می ﻔﺮﻭﺧﺘﻨﺪ
ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺯﻫﺎ ﻫﻮﺱ ﺭﺍ ﺭﻧﮓ می ﮑﻨﻨﺪ ﺟﺎﯼ ﻋﺸﻖ می ﻔﺮﻭﺷﻨﺪ
ﺁﻧﺮﻭﺯﻫﺎ ﻣﺎﻝ ﺑﺎﺧﺘﻪ می ﺸﺪﯼ ﻭ ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺯﻫﺎ ﺩﻝ ﺑﺎﺧﺘﻪ...

حکایت ما، حکایت ان گندمزاریست
که سر بر شانه اسیابان گذاشت
برای گفتن دردهایش..........

عاشقی

ﻋﺎﺷﻖ ﺷﻮﯾﺪ …
ﻧﻪ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﻟﺬﺕ ﺑﻮﺳﻪ ﻭ ﻫﻢ ﺁﻏﻮﺷﯽ …
ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺗﻤﺮﮐﺰ ﺫﻫﻦ ﺭﻭﯼ ﯾﮏ ﻧﻔﺮ ﻋﺎﺷﻖ ﺷﻮﯾﺪ …
ﻭﻓﺎﺩﺍﺭﯼ ﻟﺬﺕ ﺩﺍﺭﺩ …
ﻫﻤﺎﻧﻘﺪﺭ ﻛﻪ ﺯﻥ ﺭﺍ ﺑﺎﻳﺪ ﻓﻬﻤﻴﺪ ...
ﻣﺮﺩ ﺭﺍ ﻫﻢ ﺑﺎﻳﺪ ﺩﺭﻙ ﻛﺮﺩ ...
ﻫﻤﺎﻧﻘﺪﺭ ﻛﻪ ﺯﻥ " ﺑﻮﺩﻥ " ﻣﻴﺨﻮﺍﻫﺪ ...
ﻣﺮﺩ ﻫﻢ "ﺍﻃﻤﻴﻨﺎﻥ " ﻣﻴﺨﻮﺍﻫﺪ ...
ﻫﻤﺎﻧﻘﺪﺭ ﻛﻪ ﺑﺎﻳﺪ ﻗﺮﺑﺎﻥ ﺻﺪﻗﻪ ﻱ ﺭﻭﯼ ﺑﯽ ﺁﺭﺍﻳﺶ ﺯﻥ
ﺭﻓﺖ ...
ﺑﺎﻳﺪ ﻓﺪﺍﯼ ﺧﺴﺘﮕﻲ ﻫﺎﻱ ﻣﺮﺩ ﻫﻢ ﺷﺪ ...
ﻫﻤﺎﻧﻘﺪﺭ ﻛﻪ ﺑﺎﻳﺪ ﺑﻲ ﺣﻮﺻﻠﮕﯽ ﻫﺎﯼ ﺯﻥ ﺭﺍ ﻃﺎﻗﺖ ﺁﻭﺭﺩ
...
ﻛﻼﻓﮕﻲ ﻫﺎﯼ ﻣﺮﺩ ﺭﺍ ﻫﻢ ﺑﺎﻳﺪ ﻓﻬﻤﻴﺪ ...
ﺧﻼﺻﻪ " ﻣﺮﺩ " ﻭ " ﺯﻥ " ﻧﺪﺍﺭﺩ ...
ﺑﻪ ﻧﻘﻄﻪ ﻱ " ﻣــﺎ " ﺷﺪﻥ ﻛﻪ ﺭﺳﻴﺪﯼ ...
ﺑﻬﺘﺮﻳﻦ ﺑﺎﺵ ﺑﺮﺍﻳﺶ ...
ﺑﮕﺬﺍﺭ ﺣﺲ ﻛﻨﺪ ﻫﻴﭽﻜﺲ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﺗﻮ ﺩﺭﻛﺶ ﻧﻤﻴﻜﻨﺪ

چرا

ضربه خوردیم وشکستیم و نگفتیم چرا؟!

ما دهان از گله بستیم و نگفتیم چرا؟!
جای "بنشین" و "بفرما", "بتمرگی" گفتند..!
ما شنیدیم و نشستیم و نگفتیم چرا؟
"تو" نگفتیم و "شمایی" نشنیدیم و هنوز
ساده مثل کف دستیم و نگفتیم چرا؟!
دل سپردیم به آن "دال" سر دشمن و دوست
دشمن و دوست پرستیم و نگفتیم چرا؟!
چه "چراها" که شنیدیم و ندانیم چرا
ما همین بوده و هستیم و نگفتیم چرا؟

سیمین بهبهانی

گاهی

گاهی باید جسارت آزاد شدن را داشت..

. گاهی باید بگذاری دلت از همه چیزها و همه کسانی که وابستگی به بودن شان رنجت میدهد ، آزاد شود..

. می دانی هراس از دست دادن هاست که آدم را به مرز تحقیر شدن می رساند...

به مرز تن دادن به چیزهایی که باورشان نداری... به مرز پذیرفتن کارهایی که دوست شان نداری..

. به مرز نابود شدن... دیده نشدن... تنها شدن... اما وقتی تمام قفس های دلت را بگشایی،آنچه که سهم تو از زندگی و عشق و ... باشد می ماند

و هر چه رفتنی ست می رود

پشت سر یک زن

اگر پشت سر یک زن بد شنیدید بدانید دو حالت دارد:
اگر گوينده مرد است؛ بی شک توانایی به دست آوردن او را نداشته است!
اگر زن است بدانید توانایی رقابت با او را نداشته!